مقاله ای از فرهانچی، رحیمی، بعلبکی
از آنجایی که در طب جدید تعیین مرز دقیقی بین مرگ و زندگی به چالشی مهم تبدیل شده است، به دنبال آن حقوق و قوانین انسانی مربوطه، به طور مداوم مورد بحث و بررسی قرار میگیرند. جوامع علمی و پیشرو موظف به تدوین و ترویج استانداردهایی شدند که جامعه بشری را برای حفظ کرامت و شأن افراد حتی در شرایط مرگ و احتضار یاری کند. با رشد و توسعه اندیشه بشر، تعریف حیات و زیستن، از توان فرد برای رفع نیازهای اولیه و سطح زیستی خود، به برخورداری از سطح قابل قبولی از کیفیت زندگی و سطوح روانی و اجتماعی و فرهنگی سوق یافته است. لذا ضروری به نظر م یرسد که ارائه خدمات بهداشتی و پزشکی نیز مورد باز تعریف قرار گیرد و تنها بازگرداندن به زندگی، متبادر کننده ایفای وظیفه و نقش پزشکی نباشد، بلکه احترام به خواست بیماردر راستای خاتمه زندگی اش نیز به عنوان نوعی خدمات خطیر پزشکی مورد توجه و مورد بازبینی قرار گیرد و « دستور عدم احیا » مداقه قرار گیرد. در این راستا لازم است به عنوان یک انتخاب اخلاقی در خدمات پزشکی به بیماران تلقی شود.
لینک دستیابی به مقاله :